روبه راه بودن: [ اصطلاح در تداول عامه]سر و سامان یافتن || بازگشتن از رفتار نادرست و خلاف. سر حال بودن .
( ( سهراب دست انداخت دورشانه ی برادر تهمینه . "چطوری رفیق ؟انگار حسابی روبه راهی ، آره؟" ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 198. ) )
( ( سهراب دست انداخت دورشانه ی برادر تهمینه . "چطوری رفیق ؟انگار حسابی روبه راهی ، آره؟" ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 198. ) )