روبه باز. [ ب َه ْ ] ( نف مرکب ) روباه باز. حیله گر. مکار. نیرنگ باز. در افعال و رفتار وصفت و طبیعت چون روباه محیل و فریبنده : به غمزه عقل گدازی به چنگ چنگ نوازی به وعده روبه بازی به عشوه شیرشکاری.
ابوالفرج رونی.
شد شکار چشم روبه باز پردستان تو صد هزاران جان شیرین شکاری ای پسر.