روبند شدن


معنی انگلیسی:
to comply with a reguest from bashfulness

لغت نامه دهخدا

روبند شدن. [ ب َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عوام ، مأخوذ به حیا شدن. در رقابت یا رودربایستی وادار به انجام دادن کاری یا بیان گفتاری گردیدن.

فرهنگ فارسی

در تداول عوام ماخوذ به حیا شدن در رقابت یا رودربایستی وادار به انجام دادن کاری یا بیان گفتاری گردیدن

پیشنهاد کاربران

درگویش گوغر معادل روباد افتادن است به معنی جوگیر شدن یا تحت تاثیر جمع وارداربه انجام کاری شدن.
روبند شدن : [عامیانه، کنایه ] با رودربایستی ناگزیر به انجام کاری شدن.