روبرگردان. [ ب َ گ َ ] ( نف مرکب ) برگرداننده ٔرو. اعراض کننده. مُعْرِض. پشت کننده. روی برتابنده.- روبرگردان نبودن از ؛ اعراض نکردن از. پشت نکردن به. رو برنتافتن : فلانی از یک بطر عرق یا یک قاب پلو روبرگردان نیست. ( یادداشت مؤلف ).