روبرو شدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
قطع کردن، کج خلقی کردن، گذشتن، تقاطع کردن، عبور کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن
روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با
انتظار داشتن، در نظر داشتن، روبرو شدن، در ذهن مجسم کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
متقابل