روبرو ایستادن

مترادف ها

face (فعل)
مواجه شدن، تراشیدن، صاف کردن، روکش کردن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، روبرو ایستادن، پوشاندن سطح

پیشنهاد کاربران

بپرس