روبراه
/ruberAh/
مترادف روبراه: سالم، مجهز، مرتب، آماده، مهیا، سرحال، کوک
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
روبراه ؛ در تداول عامه متناسب. خوب. برازنده : بهای این پارچه روبراه است. مظنه گندم روبراه است.
- || آماده. مرتب. منظم. بسامان : کارها روبراه است.
- || آماده. مرتب. منظم. بسامان : کارها روبراه است.