روباه بازی کردن

لغت نامه دهخدا

روباه بازی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حیله گری کردن. چون روباه مکر و فریب و فسون بکار بردن. نیرنگ بازی کردن. دیصان. ( تاج المصادر بیهقی ) :
مکن روباه بازی شیرمردا
خموشی پیشه کن کاین ره عیان است.
عطار.
و رجوع به روباه باز و روباه بازی و روبه بازی کردن شود.

مترادف ها

fox (فعل)
گیج کردن، تزویر کردن، روباه بازی کردن

فارسی به عربی

ثعلب

پیشنهاد کاربران

بپرس