لغت نامه دهخدا
- روباه بازی درآوردن ؛ روباه بازی کردن. رجوع به روباه بازی کردن شود.
|| فقر یا ضعف نمودن به دروغ. تماوت و تمارض.
فرهنگ عمید
* روباه بازی درآوردن: [عامیانه، مجاز] خود را ضعیف و افتاده و بی نوا و ترسو وانمود ساختن.
مترادف ها
حقه بازی، حیله گری، دورویی، روباه بازی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید