روبانیدن. [ دَ ] ( مص ) روفتن کنانیدن و فرمودن. سبب روفتن شدن. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). روباندن. || پاک کردن دندان. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).