لغت نامه دهخدا
روبان. [ رَ ] ( ع ص ) سرگشته و گویند:رجل روبان ؛ یعنی مرد متحیر سست از سیری شکم و یا خواب و یا گرانجسم و گرانجان و یا مست. ج ، رَوْبی ̍. ( از اقرب الموارد ). سست جان از سیری یا خواب یا گرانجسم و گرانجان بیدارشده از خواب. ( از معجم متن اللغة ). رائب. اَرْوَب. ( از معجم متن اللغة ) ( منتهی الارب ).
روبان. ( فرانسوی ، اِ ) پارچه ای نوارمانند که در زینت و آرایش بکار برند. ( ناظم الاطباء ). باریکه پهن دراز که مانند نوار باشد.
فرهنگ فارسی
( اسم ) نوار بند : روبان زخم بندی .
سرگشته
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) درحال روبیدن.
نواری که برای زیبایی به دور چیزی می بندند.
دانشنامه عمومی
روبان ( به فرانسوی: ruban ) یک نوار نازک از موادی چون پارچه، فلز یا پلاستیک است که در درجهٔ اول کاربردهای زینتی و استفاده در بسته بندی دارد. [ ۱] روبان پارچه ای است که از مواد طبیعی چون ابریشم، مخمل، پنبه، کنف و همین طور مواد مصنوعی چون پلی استر، نایلون و پلی پروپلین ساخته می شود. از روبان در مقاصد زینتی و نمادین بی شماری استفاده می شود. فرهنگ های مختلف در سراسر دنیا از روبان برای مقاصد مختلف چون موها و سایر اجزای بدن گرفته تا به عنوان تزئینات ( زینت ) حیوانات، ساختمان ها و بسته بندی های خود استفاده می کنند. ساتن، ابریشم و مخمل از جمله پارچه های محبوبی هستند که برای ساخت روبان مورد استفاده قرار می گیرند. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: روبان
مترادف ها
تسمه، نوار، روبان، تراشه، نخ، نوار ماشین تحریر
اتحاد، میدان، باند، نوار، ارکستر، روبان، بند و زنجیر، لولا، دستهء موسیقی، باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، نوار پیچیدن، فتق بند، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن
نوار، روبان، نوار چسب، نوار ضبط صوت، نوار ضبط صوت و امثال ان
نوار، روبان، لایه، نوار تزئینی
روبان، نوار زخم بندی، نوار روی گیسو، نوار کلاه زنانه، گیسوبند
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهاد واژه "روبش" به جای "تَعَجُب"، واژه "روبا" به جای "مُتَعَجِب"، واژه "روبان" به جای "عجیب، تعجب بر انگیز" و "روب" به جای "عَجَب".
ما در زبان اوستایی واژه ای داشتیم برابر رَئوب ( رَئوبیدن! ) برابر "تعجب کردن، عاشق شدن" که ما "تعجب کردن" را می خواهیم!
... [مشاهده متن کامل]
با نگاه به برخی دگرگونی ها برای واژگان همسان از اوستایی به زبان پارسی میانه و پارسی امروزه، در میابیم که این واژه باید امروزه "روب" باشد.
پس واژه "روبِش، روبیدن" برابر "تعجب کردن" می باشد. "روبا" از بن کنونی "روبیدن" یا همان "روب" و "ا" ساخته شده است و واژه ای کنشگر ( =فاعل ) ساخته شده است. پس "روبا" برابر "تعجب کننده، متعجب" است.
"روبان" از بن کنونی "روبیدن" و پسوند همشایِگی ( =نسبت ) "ان" ساخته شده است. با نگاه به کاربرد پسوند "ان" که "نپسوند نِسبَت" است "روبان" برابر "عجیب، تجیب بر انگیز" می باشد ( میتواند باشد و ما هم از آن بکار می بریم )
"روب" هم که بن کنونی "روبیدن" است برابر "عَجَب" میباشد که آشکار است.
پس توانستیم با یک واژه در "اوستایی" برابر این واژگان بلند و پیچیده عربی را پیدا کنیم و پارسی بگوییم.
باز هم میگویم، این دیدگاه تنها برای "پیشنهاد واژه" است نه برابر "گستردن واژه". آن کار آن نهاد هایی است که شوربختانه امروزه هیچ کاری برای این واژگان بیگانه "عربی" نمیکنند.
بدرود!
ما در زبان اوستایی واژه ای داشتیم برابر رَئوب ( رَئوبیدن! ) برابر "تعجب کردن، عاشق شدن" که ما "تعجب کردن" را می خواهیم!
... [مشاهده متن کامل]
با نگاه به برخی دگرگونی ها برای واژگان همسان از اوستایی به زبان پارسی میانه و پارسی امروزه، در میابیم که این واژه باید امروزه "روب" باشد.
پس واژه "روبِش، روبیدن" برابر "تعجب کردن" می باشد. "روبا" از بن کنونی "روبیدن" یا همان "روب" و "ا" ساخته شده است و واژه ای کنشگر ( =فاعل ) ساخته شده است. پس "روبا" برابر "تعجب کننده، متعجب" است.
"روبان" از بن کنونی "روبیدن" و پسوند همشایِگی ( =نسبت ) "ان" ساخته شده است. با نگاه به کاربرد پسوند "ان" که "نپسوند نِسبَت" است "روبان" برابر "عجیب، تجیب بر انگیز" می باشد ( میتواند باشد و ما هم از آن بکار می بریم )
"روب" هم که بن کنونی "روبیدن" است برابر "عَجَب" میباشد که آشکار است.
پس توانستیم با یک واژه در "اوستایی" برابر این واژگان بلند و پیچیده عربی را پیدا کنیم و پارسی بگوییم.
باز هم میگویم، این دیدگاه تنها برای "پیشنهاد واژه" است نه برابر "گستردن واژه". آن کار آن نهاد هایی است که شوربختانه امروزه هیچ کاری برای این واژگان بیگانه "عربی" نمیکنند.
بدرود!
تل
رشته