روباروی کردن

لغت نامه دهخدا

روباروی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مقابل کردن. روبروی هم واداشتن. مواجه ساختن. مقابله نمودن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به روبرو و روبارو و روباروی و روبرو کردن شود.

فرهنگ فارسی

مقابل کردن روبروی هم واداشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس