روایش

لغت نامه دهخدا

روایش. [ رَ ی ِ ] ( اِمص ) رواج فروش اسباب و متاعهای باقیمت که بسهولت فروخته شوند. ( ناظم الاطباء ). روایی و سهولت در فروش امتعه و اثاث پرقیمت. ( از اشتینگاس ).

پیشنهاد کاربران

روایش با چمِ" توجیه کردن" می تواند واژه ای ساده باشد که جای همسنگ عربی خود را می گیرد.
می توان به سان فرانسوی زبانان و انگلیسی زبانان از آن کارواژه برساخت چون: رواییدن
برایش رواییدم: برایش توجیه کردم
یا می تواند در گستره بیشتری بِچَمَد و جای روایت کردن
را نیر بگیرد.

بپرس