روان گسستن. [ رَ گ ُ س َس ْ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از جدا شدن روح حیوانی از قالب بود. ( آنندراج ) : وقتی که کم شود ز سر سرکشان خردروزی که بگسلد ز تن بیدلان روان...ظهیر فاریابی ( از آنندراج ).