روان شاد

/ravAnSAd/

لغت نامه دهخدا

روان شاد. [ رَ ] ( ص مرکب ) شادروان :
او روان شاد است تا فرزند اوست
صورت عدل و روان مملکت.
خاقانی.
رجوع به شادروان شود.

فرهنگ فارسی

شادروان
شادروان، مرحوم، کلمه احترام نسبت بکسی که مرده

فرهنگ عمید

شادروان، مرحوم. &delta، عنوانی احترام آمیز برای فرد درگذشته.

پیشنهاد کاربران

ما بدنیا میأئیم، روان میشویم تا لحظه توقف، به امید شاد بودن روان شدنمان.
خندان و بیخیال روزگار
روح شاد
روح خندان ، روح خوشحال، روح شاد

بپرس