لغت نامه دهخدا
رواقی. [ رَ ] ( حامص ) صافی و زلالی. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).
رواقی. [ رِ ] ( ص نسبی ) پیرو فلسفه یا مذهب یا طریقه رواقیان. معتقد به حکمت رواقیون. رجوع به رواقیان شود. || فقیر. درویش. گدا. || کسی که مکرر در رواق آید. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) پیرو مکتب رواقیان
پیرو فلسفه یا مذهب یا طریقه رواقیان معتقد به حکمت رواقیون فقیر درویش
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید