رواج
/ravAj/
مترادف رواج: تداول، جریان، رایج، رونق، متداول
متضاد رواج: کسادی
برابر پارسی: رواگ، روا، گسترده، همه گیر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
رواج. [ رَوْ وا ] ( ع ص ) آنکه تشنه گرد حوض گردد و تا آب نرسد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ). آنکه تشنه گرد حوض گردد و بواسطه ازدحام به آب نرسد. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) جریان داشتن روان بودن متداول بودن . ۲ - ( اسم ) روایی ( متاع پول و غیره ) مقابل کساد .
آنکه تشنه گرد حوض گردد و تا آن نرسد آنکه تشنه گرد حوض گردد و بواسطه ازدحام به آب نرسد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. در جریان دادوستد بودن پول و کالا.
۳. (صفت ) روا، روان.
گویش مازنی
مترادف ها
شیوع، تفوق، پخش، نفوذ، رواج، غلبه، درجه شیوع
ترویج، پخش، انتشار، رواج، گسترش، تکثیر، تبلیغ، پراکنی، پخش رقم نقلی
جریان، گردش، تیراژ، انتشار، رواج، دوران، دوران خون
پول رایج، انتشار، رواج، پول
رواج، رسم معمول، گشاده رو، عمومی و رایج
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه "رواج" برآمده از واژه یِ " رواگ" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی است.
واژه یِ " رواگ/رواج" در زبانِ پارسی تواناییِ فروکاهش به تکواژها را دارد یعنی ( رَو. آگ ) ؛ ولی در زبان عربی چنین نیست که خود گویایِ ایرانی بودنِ این واژه است.
... [مشاهده متن کامل]
نیاز به یادآوری است که نه تنها در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " رواگ" بوده است، بَرکه ( =بلکه ) واژگانی همچون " رواگین ( = رو. آگ. ین ) ، رواگیه ( =رَو. آگ. یه ) " و کارواژه یِ " رواگینیتَن/رواگینیدن" به چمِ " رواگ دادن، رواگمند ساختن" نیز بکار می رفته است.
تکواژهایِ " رواگینیتَن/رواگینیدن" در پارسیِ میانه چنین بوده است:
1 - " رَو"
2 - پسوندِ نامسازِ " آگ"
3 - " ین" : نشانه یِ سببی ساز ( Kausativ ) در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی که در زبانِ پارسیِ کُنونی این نشانه " - آن" شده است بمانندِ " خوردن/خوراندن".
4 - نشانه یِ مصدریِ " یتَن/یدَن"
که اگرما بخواهیم آنرا به زبانِ پارسیِ کُنونی برگردانیم، کارواژه یِ " رواگاندن" را خواهیم داشت که ناسببیِ این کارواژه نیز " رواگیدن" خواهد بود.
رواگیدن : رواج یافتن
رواگاندن: رواج دادن، رواگمند ساختن
نکته1:
در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی از نامها ( یی که پسوندِ نامساز داشته اند ) ، کارواژه ساخته می شد؛ این کارواژه را از نگرِ ساختاری با کارواژه یِ " funktionieren" در زبانِ آلمانی همسنجی کنید که از نامِ " funktion=funk. tion" که دارایِ پسوندِ نامسازِ " tion" است، ساخته شده است.
پیشنهاد1:
من در آینده فرمولی از یک رابطه بازگشتی در این تارنما پیش خواهم نهاد تا نشان دهم فرآیندِ ساخت کارواژه از نامهایی که خود دربردارنده یِ پسوندِ نامساز هستند، نَه تنها به یک پوچگردی ( =دورباطل ) نمی انجامد، بَرکه ( =بلکه ) در راستایِ نازک نگریِ زبانی است. ( این یک فرمولِ مزداهیکانه ( =ریاضیاتی ) خواهد بود. )
پَسگَشت:
رویبرگِ 215 از نبیگِ " زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفُر )
THE IRANIAN LANGUAGES" Edited by Gernot Windfuhr ( 3. 2. 2. 1a ) "
واژه یِ " رواگ/رواج" در زبانِ پارسی تواناییِ فروکاهش به تکواژها را دارد یعنی ( رَو. آگ ) ؛ ولی در زبان عربی چنین نیست که خود گویایِ ایرانی بودنِ این واژه است.
... [مشاهده متن کامل]
نیاز به یادآوری است که نه تنها در زبانِ پارسیِ میانه واژه یِ " رواگ" بوده است، بَرکه ( =بلکه ) واژگانی همچون " رواگین ( = رو. آگ. ین ) ، رواگیه ( =رَو. آگ. یه ) " و کارواژه یِ " رواگینیتَن/رواگینیدن" به چمِ " رواگ دادن، رواگمند ساختن" نیز بکار می رفته است.
تکواژهایِ " رواگینیتَن/رواگینیدن" در پارسیِ میانه چنین بوده است:
1 - " رَو"
2 - پسوندِ نامسازِ " آگ"
3 - " ین" : نشانه یِ سببی ساز ( Kausativ ) در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی که در زبانِ پارسیِ کُنونی این نشانه " - آن" شده است بمانندِ " خوردن/خوراندن".
4 - نشانه یِ مصدریِ " یتَن/یدَن"
که اگرما بخواهیم آنرا به زبانِ پارسیِ کُنونی برگردانیم، کارواژه یِ " رواگاندن" را خواهیم داشت که ناسببیِ این کارواژه نیز " رواگیدن" خواهد بود.
رواگیدن : رواج یافتن
رواگاندن: رواج دادن، رواگمند ساختن
نکته1:
در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی از نامها ( یی که پسوندِ نامساز داشته اند ) ، کارواژه ساخته می شد؛ این کارواژه را از نگرِ ساختاری با کارواژه یِ " funktionieren" در زبانِ آلمانی همسنجی کنید که از نامِ " funktion=funk. tion" که دارایِ پسوندِ نامسازِ " tion" است، ساخته شده است.
پیشنهاد1:
من در آینده فرمولی از یک رابطه بازگشتی در این تارنما پیش خواهم نهاد تا نشان دهم فرآیندِ ساخت کارواژه از نامهایی که خود دربردارنده یِ پسوندِ نامساز هستند، نَه تنها به یک پوچگردی ( =دورباطل ) نمی انجامد، بَرکه ( =بلکه ) در راستایِ نازک نگریِ زبانی است. ( این یک فرمولِ مزداهیکانه ( =ریاضیاتی ) خواهد بود. )
پَسگَشت:
رویبرگِ 215 از نبیگِ " زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفُر )
یعنی اگر در عربی کلماتی چون رونق ، رواج و. . . نباشد به فکر این شبه به اصطلاح زبان شناس ها اشکالی چون رواگ ، روندک ، روناک و. . . . نخواهد رسید و وقتی هم با کمک گرفتن از عربی رسید چنان ذوق زده می شوند که همدیگر را تبریک گفته و در تایید این به اصطلاح کشف بزرگشان شروع به تصدیق سخنان یکدیگر کرده و به گرامیداشت پارسی هشتاد درصد عرب زده خودشان مشغول می شوند
... [مشاهده متن کامل]
این بی سوادان از خدا بی خبر اگر در دوره متوسطه سیستم آموزش ایران کمی عربی خوانده بودند و از قواعد حروف والی چیزی سرشان می شد هیچ گاه واژه ای مانند رواج را به ریشه فعل رفتن ربط نمی دادند که ما بشینیم و به ریش نداشته شان بخندیم
اینان به دنبال ریشه تراشی پارسی برای کلمات بیگانه موجود در زبان شیرین پارسیشان هستند تا به این شکل با جعلکاری هم نشان دهند که فارسی آن قدرها هم از دست نرفته و چیزی برای گفتن دارد و هم برای پارسی واژه دست و پا کرده باشند تا بعد ها از این ایجادات من در آوردی کلمه بیرون اندر وکنندی!
... [مشاهده متن کامل]
این بی سوادان از خدا بی خبر اگر در دوره متوسطه سیستم آموزش ایران کمی عربی خوانده بودند و از قواعد حروف والی چیزی سرشان می شد هیچ گاه واژه ای مانند رواج را به ریشه فعل رفتن ربط نمی دادند که ما بشینیم و به ریش نداشته شان بخندیم
اینان به دنبال ریشه تراشی پارسی برای کلمات بیگانه موجود در زبان شیرین پارسیشان هستند تا به این شکل با جعلکاری هم نشان دهند که فارسی آن قدرها هم از دست نرفته و چیزی برای گفتن دارد و هم برای پارسی واژه دست و پا کرده باشند تا بعد ها از این ایجادات من در آوردی کلمه بیرون اندر وکنندی!
آرش چقدر قشنگ از واژه نامه دهخدا کپی پیست کرد که بگه میفهمم و میدانم تا چرتوپرت خوراک و پوشاک پسوند ترکی دارند را با مخاطب بپذیرانه
عزیزم این کلکا کهنه شده این زبان زبر شما و کاملا بی محتوای شما با این سخنان خنده دار بهتره نمیشه
... [مشاهده متن کامل]
خوراک و پوشاک را فرهنگستان ساخته اون اندازه نادان نبودند از پسوند ترکی استفاده کنند، پارسی پر از پسوندو پیشونده، پسوند اک کاملا پارسیه و پیوندی هم به ترکی نداره
از یک سو پانترکا وقتمونو میگیرند از سوی انگیزه خنده ما میشوند ، ادمین محترم نباید بگذاره اینها رواگ دروغ کنند
عزیزم این کلکا کهنه شده این زبان زبر شما و کاملا بی محتوای شما با این سخنان خنده دار بهتره نمیشه
... [مشاهده متن کامل]
خوراک و پوشاک را فرهنگستان ساخته اون اندازه نادان نبودند از پسوند ترکی استفاده کنند، پارسی پر از پسوندو پیشونده، پسوند اک کاملا پارسیه و پیوندی هم به ترکی نداره
از یک سو پانترکا وقتمونو میگیرند از سوی انگیزه خنده ما میشوند ، ادمین محترم نباید بگذاره اینها رواگ دروغ کنند
پرکاربرد ، رواگ
واژه ی " رواج" همان واژه ی " رفتن " فارسی می باشد که پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی دوباره به زبان فارسی بازگشته است .
رواج معرب واژه ی رواگ در پهلوی است که از کارواژه ی رفتن ( رو - ) برساخته شده. معنی اش همان رونده یا روان یا روا است. روا از همان رواگ آمده. پیشتر رشته ی زبان شناسی تکامل پیدا نکرده بود و بسیاری از واژه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
شناسان مانند دهخدا و دیگران، آگاهی زیادی نداشتند درباره ی زبان پهلوی یا پارسی میانه و بنا بر این بسیاری از معربات را عربی می پنداشتند. برای نمونه واژه هایی چون زعفران ( زرپران ) ، جزیره ( جزیرگ ) ، شطرنج ( چترنگ ) ، صلیب ( چلیپ ) و دیگر نمونه ها.
گرمی
گَرمی و گَرمی داشتن را می توان بجای �رواج� و �رواج داشتن� بکار برد. واژه ی �رواج� نیز به گمان نیرومند از واژه ی پارسی �روا� و �روایی� گرفته شده و با چیرگی تازیان در ایران �ج� به آن افزوده شده است.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از پی نوشت پیوند زیر:
http://www. behzadbozorgmehr. com/2014/01/blog - post_2452. html
گَرمی و گَرمی داشتن را می توان بجای �رواج� و �رواج داشتن� بکار برد. واژه ی �رواج� نیز به گمان نیرومند از واژه ی پارسی �روا� و �روایی� گرفته شده و با چیرگی تازیان در ایران �ج� به آن افزوده شده است.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از پی نوشت پیوند زیر:
http://www. behzadbozorgmehr. com/2014/01/blog - post_2452. html
این واژه همان رواک و رواگ در پارسی پهلوی ست. موندم برابر پارسی چی هست!؟ بسازی از واژه های اربی ریشه ی پارسی و یا خود پارسی هستند! -
این واژه مانند دست کم هفتاد درصد دیگر زبان عربی ریشه ایرانی دارد ، بیشتر واژه هایی که وانمود میشود عربی است ، ایرانی است و بیسوادهایی مانند معین و دهخدا هم آنها را عربی دانستند
گسترش
این واژه ریشه پهلوی دارد، اصل آن رَواگ است به معنای عمومی بودن یک چیز، در جریان بودن یک وسیله، کالا، اندیشه و راه و روش در کرانه ای گسترده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)