روابط ایران و لیبی به مجموعه روابط سیاسی، نظامی و فرهنگی میان کشورهای ایران و لیبی گفته می شود. منافع دو کشور گاه آنها را در کنار هم و گاه در مقابل یکدیگر قرار داده است.
نخستین روابط دیپلماتیک ایران و لیبی به تاریخ ۹ دی ۱۳۴۶ بازمی گردد. در این زمان محمدرضا پهلوی برای برقراری روابط با حکومت سلطان ادریس اقدام به فرستادن سفیر اکردیته به طرابلس نمود. روابط دو کشور تا سال ۱۳۵۰ ادامه داشت تا اینکه در تاریخ ۹ دی این سال و زمانی که ایران موفق شد حق تملک خود بر جزایر سه گانه مورد مناقشه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را به رسمیت بشناساند، لیبی در کنار عراق، یمن جنوبی و الجزایر اقدام به شکایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد نمودند. اگرچه اقدام آنها با حمایت آمریکا از موضع ایران نتیجه ای در پی نداشت، ولی نقطه شکستی برای ادامه روابط ایران و لیبی تلقی شد. از این تاریخ روابط دو کشور به مرور رو به افول گذاشت به طوری که در زمانی که مأموریت اولین سفیر ایران در لیبی به پایان رسید ( در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۵۱ ) ، ایران تمایلی برای فرستادن سفیر جدید به این کشور نداشت.
... [مشاهده متن کامل]
از تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۶۹ که معمر قذافی توانست قدرت سیاسی را در لیبی به دست گیرد، وی به جبهه رهبران عرب مخالف سیاست های حکومت پهلوی پیوست. در این زمان رهبرانی از جمله جمال عبدالناصر، یاسر عرفات، علی ناصر محمد و حافظ اسد به دلیل سیاست های منطقه ای ایران و جبهه گیری متضادی که نسبت به جنگ اعراب و اسرائیل داشت، به مخالفان حکومت وقت ایران کمک می کردند؛ که با روی کارآمدن قذافی این جبهه قویتر نیز شد. پس از سقوط حکومت ناصر در مصر و روی کار آمدن انور سادات، لیبی بیشترین رابطه را با مخالفان اسلامگرای حکومت پهلوی در ایران بر عهده گرفت.
پس از تثبیت انقلاب در ایران، هردو کشور مشتاق برقراری روابط با یکدیگر بودند. از یک سو ایران به دلیل اینکه از سوی دولت های غربی مورد انزوا قرار گرفته بود، از برقراری رابطه با کشوری و فعال نمودن دستگاه سیاست خارجی نوپای خود خشنود بود، لیبی نیز تمایل داشت نفوذ خود را در حکومت جدید ایران افزایش دهد و به نوعی از ایران لیبی دیگری سازد.
سرآغاز روابط دیپلماتیک دو کشور پس از انقلاب ایران را می توان سفر وزیر خارجه لیبی به ایران با فاصله کوتاهی پس از انقلاب دانست. البته آیت الله خمینی در این دیدار به او تأکید می کند به محض بازگشت به لیبی، به موضوع ناپدید شدن سید موسی صدر رسیدگی شود و درخواست دیدار با قذافی را رد می کند. می توان تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۵۸ ( بحران گروگان گیری در سفارت آمریکا ) را نقطه عطفی در روابط دو کشور دانست. عمده علت آغاز روابط حسنه ایران با لیبی در دهه اول پس از انقلاب را می توان شروع جنگ ایران و عراق و نیاز مبرم ایران به تسلیحات نظامی در شرایط تحریم اقتصادی دانست. در طول جنگ ۸ ساله، لیبی همواره در کنار ایران بود و علیه لشکرکشی عراق با حمایت آمریکا جبهه گیری کرده بود. تنها مقابله لیبی با ایران در طول جنگ را می توان اصرار و پافشاری لیبی بر ایران برای پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برشمرد.
نخستین روابط دیپلماتیک ایران و لیبی به تاریخ ۹ دی ۱۳۴۶ بازمی گردد. در این زمان محمدرضا پهلوی برای برقراری روابط با حکومت سلطان ادریس اقدام به فرستادن سفیر اکردیته به طرابلس نمود. روابط دو کشور تا سال ۱۳۵۰ ادامه داشت تا اینکه در تاریخ ۹ دی این سال و زمانی که ایران موفق شد حق تملک خود بر جزایر سه گانه مورد مناقشه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را به رسمیت بشناساند، لیبی در کنار عراق، یمن جنوبی و الجزایر اقدام به شکایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد نمودند. اگرچه اقدام آنها با حمایت آمریکا از موضع ایران نتیجه ای در پی نداشت، ولی نقطه شکستی برای ادامه روابط ایران و لیبی تلقی شد. از این تاریخ روابط دو کشور به مرور رو به افول گذاشت به طوری که در زمانی که مأموریت اولین سفیر ایران در لیبی به پایان رسید ( در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۵۱ ) ، ایران تمایلی برای فرستادن سفیر جدید به این کشور نداشت.
... [مشاهده متن کامل]
از تاریخ ۱ سپتامبر ۱۹۶۹ که معمر قذافی توانست قدرت سیاسی را در لیبی به دست گیرد، وی به جبهه رهبران عرب مخالف سیاست های حکومت پهلوی پیوست. در این زمان رهبرانی از جمله جمال عبدالناصر، یاسر عرفات، علی ناصر محمد و حافظ اسد به دلیل سیاست های منطقه ای ایران و جبهه گیری متضادی که نسبت به جنگ اعراب و اسرائیل داشت، به مخالفان حکومت وقت ایران کمک می کردند؛ که با روی کارآمدن قذافی این جبهه قویتر نیز شد. پس از سقوط حکومت ناصر در مصر و روی کار آمدن انور سادات، لیبی بیشترین رابطه را با مخالفان اسلامگرای حکومت پهلوی در ایران بر عهده گرفت.
پس از تثبیت انقلاب در ایران، هردو کشور مشتاق برقراری روابط با یکدیگر بودند. از یک سو ایران به دلیل اینکه از سوی دولت های غربی مورد انزوا قرار گرفته بود، از برقراری رابطه با کشوری و فعال نمودن دستگاه سیاست خارجی نوپای خود خشنود بود، لیبی نیز تمایل داشت نفوذ خود را در حکومت جدید ایران افزایش دهد و به نوعی از ایران لیبی دیگری سازد.
سرآغاز روابط دیپلماتیک دو کشور پس از انقلاب ایران را می توان سفر وزیر خارجه لیبی به ایران با فاصله کوتاهی پس از انقلاب دانست. البته آیت الله خمینی در این دیدار به او تأکید می کند به محض بازگشت به لیبی، به موضوع ناپدید شدن سید موسی صدر رسیدگی شود و درخواست دیدار با قذافی را رد می کند. می توان تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۵۸ ( بحران گروگان گیری در سفارت آمریکا ) را نقطه عطفی در روابط دو کشور دانست. عمده علت آغاز روابط حسنه ایران با لیبی در دهه اول پس از انقلاب را می توان شروع جنگ ایران و عراق و نیاز مبرم ایران به تسلیحات نظامی در شرایط تحریم اقتصادی دانست. در طول جنگ ۸ ساله، لیبی همواره در کنار ایران بود و علیه لشکرکشی عراق با حمایت آمریکا جبهه گیری کرده بود. تنها مقابله لیبی با ایران در طول جنگ را می توان اصرار و پافشاری لیبی بر ایران برای پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت برشمرد.