رو ساختن

لغت نامه دهخدا

رو ساختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) شرمنده شدن و خجالت کشیدن. ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ) ( از فرهنگ فارسی معین ). در مقام انفعال گفته میشود. ( آنندراج ). || شرمنده کردن و خجالت دادن. ( لغت محلی شوشتر ). در وقت اعراض و بی التفاتی بچیزی رو را بوضعی که آثار ناخوشی از او عیان باشد می سازند و در مقام انفعال گفته میشود. ( از آنندراج ). کنایه از شرمنده کردن و خجالت دادن باشد. ( لغت محلی شوشتر ). || تصویر نوشتن. ( غیاث اللغات ).

پیشنهاد کاربران

بپرس