رو بازگشادن. [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) رو باز کردن. روی گشاده کردن. گشودن نقاب و حجاب از چهره : در روی تو گفتم سخنی چند بگویم رو بازگشادی و در نطق ببستی.سعدی.و رجوع به روباز کردن شود.