خزینه پرور مردم رهی گداز بود
ملک خزینه گداز آمد و رهی پرور.
عنصری.
فروختند بمیرند شاه هندو رابه پیش خیمه شاهنشه رهی پرور.
عنصری.
ثنا بگسترم از دولت تو بنده نوازسخن بپرورم از مدح تو رهی پرور.
مختاری غزنوی.
تویی معاینه در مهتری ومثل تو نیست کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.
سوزنی.
رجوع به رهی شود.