رهی پرور

لغت نامه دهخدا

رهی پرور. [ رَ پ َرْ وَ ] ( نف مرکب ) بنده نواز. که نسبت به زیردستان مهربانی و نوازش کند. که بر بندگان و خدمتکاران مهربان و رؤف باشد :
خزینه پرور مردم رهی گداز بود
ملک خزینه گداز آمد و رهی پرور.
عنصری.
فروختند بمیرند شاه هندو را
به پیش خیمه شاهنشه رهی پرور.
عنصری.
ثنا بگسترم از دولت تو بنده نواز
سخن بپرورم از مدح تو رهی پرور.
مختاری غزنوی.
تویی معاینه در مهتری ومثل تو نیست
کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.
سوزنی.
رجوع به رهی شود.

فرهنگ فارسی

بنده نواز . که نسبت به زیردستان مهربانی و نوازش کند .

پیشنهاد کاربران

بپرس