رهگذر کردن. [ رَ گ ُ ذَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گذر کردن. ( یادداشت مؤلف ). عبور کردن. گذشتن : هر آن کس که دانش نیابی برش مکن رهگذرتا زیی بر درش.فردوسی.تو گفتی روی خاقانی است آن طشت که خون دیده بر وی رهگذر کرد.خاقانی.