رهگذر کردن

لغت نامه دهخدا

رهگذر کردن. [ رَ گ ُ ذَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گذر کردن. ( یادداشت مؤلف ). عبور کردن. گذشتن :
هر آن کس که دانش نیابی برش
مکن رهگذرتا زیی بر درش.
فردوسی.
تو گفتی روی خاقانی است آن طشت
که خون دیده بر وی رهگذر کرد.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

گذر کردن . عبور کردن . گذشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس