رهوج

لغت نامه دهخدا

رهوج. [ رَ ] ( ع ص ) سست. ضعیف. نرم و نازک. ( ناظم الاطباء ).

رهوج. [ رَهَْ وَ ] ( معرب ، ص ) راهوار. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). معرب رهوار. ( یادداشت مؤلف ) ( از المعرب جوالیقی ص 156 ). و مما اخذوه [ ای العرب ] من الفارسیة الرهوج الهملاج و اصله رهوار. ( ابن درید در جمهره از سیوطی در المزهر ). رجوع به رهوه و رهوار شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس