رهنورد

/rahnavard/

معنی انگلیسی:
hiker, journeyer, pilgrim, traveler, traveller, voyager, wayfarer

لغت نامه دهخدا

رهنورد. [ رَ ن َ وَ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب )هر چیز که راه در هم نوردد و پیچد و غلطد. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( آنندراج ). || قاصد. ( آنندراج ). || اسب. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از برهان ). کنایه از اسب. ( انجمن آرا ) :
رسول شاه و دستور برادر
هم او هم رهنوردش کوه پیکر.
( ویس و رامین ).
به آخُر بسته دارد رهنوردی
کزو در تک نیابد باد گردی.
نظامی.
رهنوردی که چون نبشتی راه
گوی بردی ز مهر و قرصه ماه.
نظامی.
رجوع به راهنورد شود. || طی کننده راه. ره پیما. راه رونده. ( از یادداشت مؤلف ). || رونده ای که به تندی و جلدی و اشتلم به راه رود خواه انسان باشد و یا حیوان. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( برهان ). رونده به چستی و چابکی. ( شرفنامه منیری ). کنایه از پیاده تیزرو که راه نورد نیز گویند. ( از انجمن آرا ) :
که آمد سواری ز ایران چو گرد
به زیر اندرش باره رهنورد.
فردوسی.
که اندام و مه تازش و چرخ گرد
زمین کوب و دریابر و رهنورد.
اسدی.
درآمد به هنجار ره رهنورد
ز زین گوهر آویخت گرز نبرد.
اسدی.
سپس برد یک کیسه دینار زرد
ابا توشه و باره رهنورد.
اسدی.
همه ابر است هرچت رهنورد است
همه نور است هرچت رهگذار است.
مسعودسعد.
جبرئیل استاده چون اعرابئی اشترسوار
کز پی حاجش دلیل رهنوردان دیده اند .
خاقانی.
به جولان اندیشه رهنورد
ز پهلو به پهلو شده کرد کرد.
نظامی.
پیمبر بر آن خنگی رهنورد
برآورد از این آب گردنده گرد.
نظامی.
نشست از بر باره رهنورد.
برآراست لشکر به رسم نبرد.
نظامی.
بشرطی که چون آید آن رهنورد
کشد گوهر سرخ و یاقوت زرد.
نظامی.
|| باد. ( یادداشت مؤلف ). || گدا و گدایی کننده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( برهان ). رجوع به راه نورد در همه معانی شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - راه رونده راه پیما . ۲ - تند رو . ۳ - قاصد پیک . ۴ - تند رو ( اسب استر و غیره ) .
هر چیز که راه درهم نوردد و پیچد و غلطد . یا قاصد .

فرهنگ معین

(رَ نَ وَ ) (ص فا. ) نک راهنورد.

فرهنگ عمید

کسی که راهی را طی می کند، راه پیما.

مترادف ها

wayfarer (اسم)
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد

traveler (اسم)
سالک، غریب، سیار، سایر، سیاح، مسافر، عابر، رهنورد، پی سپار رهنورد، پی سپار

roadster (اسم)
اسب سواری، رهنورد

traveller (اسم)
سیار، سایر، رهنورد، پی سپار رهنورد، پی سپار

فارسی به عربی

مسافر

پیشنهاد کاربران

بپرس