رهص

لغت نامه دهخدا

رهص. [ رَ ] ( ع مص ) سخت گرفتن کسی را به تقاضا. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || دیوار گل ساختن و چینه گذاشتن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به گل دیوار گرفتن و بعض آن را بر بعض نهادن. ( از آنندراج ). || بنیاد نهادن. ( از تاج المصادر بیهقی ). بنیاد اوکندن. ( المصادر زوزنی ). || سخت فشردن چیزی را. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نیک افشردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || ملامت و نکوهش کردن کسی را. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). نکوهیدن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). || در پیش شدن. || شتابانیدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). شتابانیدن کسی را. ( از اقرب الموارد ) .

رهص. [ رِ ] ( معرب ،اِ ) چینه بن دیوار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بیخ و بنیاد دیوار. ( از غیاث اللغات ). آخیز. باخز. مهره دیوار. ( یادداشت مؤلف ). || گل که بدان دیوار سازند و بعض آن را بر بعض نهند و به فارسی پاخیره گویند. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سنگریزه. ( غیاث اللغات ). گل که بدان بنا سازند و روی هم می گذارند، معلوم نیست که تازی یا دخیل است. ( از المعرب جوالیقی ص 160 ) .

رهص. [ رَ هََ ] ( ع مص ) ( مجهولاً ) سوده سم گردیدن اسب از سنگ و جز آن و کذلک الابل و غیرها. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). لنگیدن ستور از رفتن. ( از دهار ) ( از تاج المصادر بیهقی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس