رهشه

لغت نامه دهخدا

( رهشة ) رهشة. [ رُ ش َ ] ( ع اِ ) کرم. ( ناظم الاطباء ). سخا. ( اقرب الموارد ). || حیا. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رهشوشة شود.
رهشه. [ رَ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) ارده که کنجد آسیاکرده نرم ساییده باشد. ( از ناظم الاطباء ). ارده را گویند و آن کنجد سیاه آسیاکرده است که با عسل و شیره و دوشاب خورند. ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( از برهان ). رجوع به تذکره داود ضریر انطاکی ص 175 و نیز رِهِش و رَهِش و رَهشی شود.

فرهنگ عمید

اردۀ کنجد که با شیره یا عسل مخلوط سازند و نان خورش کنند.

جدول کلمات

ارده کنجد

پیشنهاد کاربران

بپرس