رهج
لغت نامه دهخدا
رهج. [ ] ( ع اِ ) رهج الفار. شِک است. ( تحفه ٔحکیم مؤمن ). مرگ موش. سم الفار. تراب هالک. شِک. هالوک. ارسانتیقوس. زرنیخ. چرقفان. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
رهج الغار، سولفید آرسنیک است که سنگی بسیار سمی و به رنگهای سرخ و قهوه ای تا زرد یافت میشود اما بسیار بسیار نادر است. رنگ سرخ آن در نور به زردی می گراید. از آن در ساخت سموم از جمله در توطئه های درباریان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و نیز در مرگ موش استفاده میشده. از عناصری است که با آب ترکیب و شسته میشود. در شیمی معدنی به آن رآلگار گویند.