( رهایی آمدن ) رهایی آمدن. [ رَ م َ دَ ] ( مص مرکب ) آزادی رسیدن. خلاص و نجات پیدا شدن : بند تو است این جسد چرا خوری اندُه گرت بیاید ز بند تنگ رهایی.ناصرخسرو.زین بند گران که این تن تست چون هیچ نیایدت رهایی.ناصرخسرو.