ره گشادن. [ رَه ْ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) راه گشادن.باز کردن راه. کنایه از راهنمایی کردن : زی مشکلات دین نگشاید رهت کسی گاو از زمین دین به هوا بر هبا شده ست.
ناصرخسرو.
رجوع به راه گشادن شود.
فرهنگ فارسی
راه گشادن . باز کردن راه . کنایه از راهنمایی کردن .