ره افتادن

لغت نامه دهخدا

ره افتادن. [ رَه ْ اُ دَ ]( مص مرکب ) کنایه از ریختن دزدان بر سر مردم و غارت کردن مال ایشان باشد. ( برهان ). || زیان و نقصان رسیدن. ( از برهان ). رجوع به راه افتادن شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از ریختن دزدان بر سر مردم و غارت کردن مال ایشان باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس