رنگین کردن


معنی انگلیسی:
color

لغت نامه دهخدا

رنگین کردن. [ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رنگی کردن. ملون کردن. بارنگ کردن. || رنگ و روی دادن. بارونق کردن. رجوع به رنگین شود.

فرهنگ فارسی

رنگی کردن ملون کردن بار رنگ کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس