رنگ گریختن. [ رَ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) رنگ پریدن. رنگ ریختن. رنگ باختن. رنگ رفتن. رنگ جهیدن. رجوع به همین ماده ها شود : مضطرب بودم چو عکسش میهمان دیده بودنقد دلها برد چون از چهره رنگ من گریخت.میرزا طاهر وحید ( از آنندراج ).