رنگ پوشیدن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) ژنده پوشیدن. دلق پوشیدن. جامه رنگ رنگ پوشیدن. رجوع به رنگ ذیل معنی خرقه درویشان شود : عشاق را مزاج قناعت بود لطیف تاغایتی که رنگ بپوشند و بو خورند.طالب آملی ( از آنندراج ).