رنگ و بوی گرفت

لغت نامه دهخدا

رنگ و بوی گرفتن. [ رَ گ ُگ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) کر و فر پیدا کردن. جلال و جمال گرفتن. رونق و صفا و طمطراق یافتن. رنگ و آب گرفتن. رنگ و نم گرفتن. ( از آنندراج ). رجوع به رنگ و بوی و رنگ و نم گرفتن و رنگ و آب گرفتن شود :
چنانش نمای از دل راه جوی
که از وی تو گیری همی رنگ و بوی.
اسدی.

پیشنهاد کاربران

بپرس