رنگ نمودن

لغت نامه دهخدا

رنگ نمودن. [ رَ ن ُ /ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) حیله بکار بردن. نیرنگ نمودن. رنگ کردن. رنگ ساختن. مکر نشان دادن :
همان جادوان ساخت تا روز جنگ
نمودند هر گونه افسون و رنگ.
اسدی.
رجوع به رنگ کردن و رنگ ساختن شود.
|| در تداول امروز، فریب دادن کسی را. رجوع به رنگ کردن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس