رنگ روغنی (oil paint)
مردی با دستار قرمز، اثر یان وان آیگ
رنگی در نقاشی که برای تهیۀ آن، رنگدانه را با روغن، معمولاً روغن بزرک، مخلوط می کنند. مزیّت آن در این است که دیر خشک می شود و بنابراین قابل تغییر یا اصلاح است. رنگ روغنی را می توان با قلم مو یا کاردک بر روی زمینه ، معمولاً بومِ کشیده شده، گذاشت. رنگ و روغن را از قرن ۵م برای تزیین خانه ها به کار می بردند، اما استفادۀ هنری از آن را نقاشانی همچون یان وان آیک به تدریج در فلاندر آغاز کردند و تکامل بخشیدند. سپس این تکنیک از فلاندر به ایتالیا رفت و به سبب انعطاف پذیری و درخشندگی اش جای رنگ تمپرا را گرفت. رنگ و روغن از قرن ۱۶ مطلوب ترین کارمایه در میان رنگ های نقاشی بود تا آن که رنگ آکریلیک به دلیل سریع تر خشک شدن، تا حدی جانشین آن شد.تکنیک های استادان قدیم. از پرتفصیل ترین روش های استفاده از رنگ و روغن، که استادان قدیم به کار می بردند، رنگ گذاریِ لایه ای، از تیره ترین تا روشن ترین رنگمایه، بود. رنگ را به گونه ای می گذاشتند، که همۀ لایه ها تا حدی خود را نشان دهند. با رنگابههای شفاف، درجات ِ گذار بیشتری به رنگ سایه ها می افزودند. شناخت دقیق خواص شیمیایی رنگ ها لازمۀ کار آنان بود، زیرا اگر رنگ ها را درست به کار نمی بردند، لایه ها پس از مدتی یکدیگر را ضایع می کردند.
روش هلندی. نقاشی رنگ روغنی نخستین بار در هلند و ممالک آلمانی در قرن ۱۴م، طرز کاری متمایز یافت، و وان آیک آن را به چنان اوجی رساند که گمان می رفت فرمولی سرّی در اختیار دارد. در روش او، و به طور کلی در روش هلندی، نخست نقاشی را به صورت شفاف بر روی زمینه ای با جسّوی سفید می کشیدند، و سپس قطعه قطعه با حفظ یکدستی کار، آن را تکمیل می کردند؛ به این ترتیب نقاشی از سطح لعاب گونۀدرخشانی برخوردار می شد. در ایتالیا از این روش اقتباس کردند و آنتونلّو دا مسّینا پیش گام آن بود.
روش های دورۀ رنسانس. در ونیز، جووّانی بلّینیکوس برابری با استادان فلاندری زد. تلفیق نقاشی تمپرا در زیر کار، و استفاده از رنگابۀ روغنی در روی کار، روشی بود که میکلانژ در دورۀ رنسانسپی گرفت. در قرن های ۱۶ و ۱۷، روش های پیشرفته تری ابداع گردید و نقاشان به دستیابی به عمقِ تصویری و جلوۀ سه بعدی ، تمایل بیشتری یافتند. روش نقاشی شفاف، که هنوز اساس آن را نقاشی تمپرا تشکیل می داد، جای خود را به روش پیچیده تری داد. در ابتدا تصویر را به صورت تک رنگ نقاشی می کردند، و سپس نقاط روشن را با رنگ غلیظ مات، و نقاط تاریک تر (یا سایه ها) را با رنگِ رقیق می ساختند. چند لایه رنگابۀ شفاف در انتهای کار، به تصویر غنا می بخشید. دورۀ جدید نقاشی رنگ و روغن در ونیز شکوفا شد و تکامل آن در آثار تیسین به اوج رسید. رامبرانت، روبنس، و ولاسکز، گونه هایی فردی را پروراندند که می توان آن را روش کلاسیک نامید.
روش های دوران معاصر. دگرگونی بزرگی در قرن ۱۹ رخ داد؛ نقاشان، از جمله امپرسیونیستها، روش نقاشی مستقیم را جانشین روش کهن خلق مرحله ای اثر کردند. یکی از دلایل آن نقاشی مستقیم از طبیعت بود که سرعت بالایی را می طلبید. نقاشی رنگ و روغن همچنان پذیرای سلایق فردی است. برای مثال آثار متأخر پل سزان با رنگ های شفاف شان (شبیه آبرنگ)، که نقاش به کمک آن ها بازی نور بر اشیا را نشان می دهد، درست در نقطۀ مقابل رنگ گذاری ضخیم ونسان ون گوگاست که رنگ را با خشونتی احساس برانگیز به کار می بَرد.
مردی با دستار قرمز، اثر یان وان آیگ
رنگی در نقاشی که برای تهیۀ آن، رنگدانه را با روغن، معمولاً روغن بزرک، مخلوط می کنند. مزیّت آن در این است که دیر خشک می شود و بنابراین قابل تغییر یا اصلاح است. رنگ روغنی را می توان با قلم مو یا کاردک بر روی زمینه ، معمولاً بومِ کشیده شده، گذاشت. رنگ و روغن را از قرن ۵م برای تزیین خانه ها به کار می بردند، اما استفادۀ هنری از آن را نقاشانی همچون یان وان آیک به تدریج در فلاندر آغاز کردند و تکامل بخشیدند. سپس این تکنیک از فلاندر به ایتالیا رفت و به سبب انعطاف پذیری و درخشندگی اش جای رنگ تمپرا را گرفت. رنگ و روغن از قرن ۱۶ مطلوب ترین کارمایه در میان رنگ های نقاشی بود تا آن که رنگ آکریلیک به دلیل سریع تر خشک شدن، تا حدی جانشین آن شد.تکنیک های استادان قدیم. از پرتفصیل ترین روش های استفاده از رنگ و روغن، که استادان قدیم به کار می بردند، رنگ گذاریِ لایه ای، از تیره ترین تا روشن ترین رنگمایه، بود. رنگ را به گونه ای می گذاشتند، که همۀ لایه ها تا حدی خود را نشان دهند. با رنگابههای شفاف، درجات ِ گذار بیشتری به رنگ سایه ها می افزودند. شناخت دقیق خواص شیمیایی رنگ ها لازمۀ کار آنان بود، زیرا اگر رنگ ها را درست به کار نمی بردند، لایه ها پس از مدتی یکدیگر را ضایع می کردند.
روش هلندی. نقاشی رنگ روغنی نخستین بار در هلند و ممالک آلمانی در قرن ۱۴م، طرز کاری متمایز یافت، و وان آیک آن را به چنان اوجی رساند که گمان می رفت فرمولی سرّی در اختیار دارد. در روش او، و به طور کلی در روش هلندی، نخست نقاشی را به صورت شفاف بر روی زمینه ای با جسّوی سفید می کشیدند، و سپس قطعه قطعه با حفظ یکدستی کار، آن را تکمیل می کردند؛ به این ترتیب نقاشی از سطح لعاب گونۀدرخشانی برخوردار می شد. در ایتالیا از این روش اقتباس کردند و آنتونلّو دا مسّینا پیش گام آن بود.
روش های دورۀ رنسانس. در ونیز، جووّانی بلّینیکوس برابری با استادان فلاندری زد. تلفیق نقاشی تمپرا در زیر کار، و استفاده از رنگابۀ روغنی در روی کار، روشی بود که میکلانژ در دورۀ رنسانسپی گرفت. در قرن های ۱۶ و ۱۷، روش های پیشرفته تری ابداع گردید و نقاشان به دستیابی به عمقِ تصویری و جلوۀ سه بعدی ، تمایل بیشتری یافتند. روش نقاشی شفاف، که هنوز اساس آن را نقاشی تمپرا تشکیل می داد، جای خود را به روش پیچیده تری داد. در ابتدا تصویر را به صورت تک رنگ نقاشی می کردند، و سپس نقاط روشن را با رنگ غلیظ مات، و نقاط تاریک تر (یا سایه ها) را با رنگِ رقیق می ساختند. چند لایه رنگابۀ شفاف در انتهای کار، به تصویر غنا می بخشید. دورۀ جدید نقاشی رنگ و روغن در ونیز شکوفا شد و تکامل آن در آثار تیسین به اوج رسید. رامبرانت، روبنس، و ولاسکز، گونه هایی فردی را پروراندند که می توان آن را روش کلاسیک نامید.
روش های دوران معاصر. دگرگونی بزرگی در قرن ۱۹ رخ داد؛ نقاشان، از جمله امپرسیونیستها، روش نقاشی مستقیم را جانشین روش کهن خلق مرحله ای اثر کردند. یکی از دلایل آن نقاشی مستقیم از طبیعت بود که سرعت بالایی را می طلبید. نقاشی رنگ و روغن همچنان پذیرای سلایق فردی است. برای مثال آثار متأخر پل سزان با رنگ های شفاف شان (شبیه آبرنگ)، که نقاش به کمک آن ها بازی نور بر اشیا را نشان می دهد، درست در نقطۀ مقابل رنگ گذاری ضخیم ونسان ون گوگاست که رنگ را با خشونتی احساس برانگیز به کار می بَرد.
wikijoo: رنگ_روغنی