رنگ از روی بردن

پیشنهاد کاربران

رنگ از روی بردن ؛ ترسانیدن. باعث بیم و هراس شدن :
بدان خنده اندر بیفشرد چنگ
ببردش رگ از دست و از روی رنگ.
فردوسی.

بپرس