رنم
لغت نامه دهخدا
رنم. [ رَ ن َ ] ( ع اِ ) آواز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). صوت. ( اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغه ).
رنم. [ رُ ن ُ ] ( ع ص ، اِ ) زنان نیکو سرودگویان ، و گویا ج ِ رَنْماء است. ( منتهی الارب ). مغنیات خوش سرود. ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغه ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید