رنسانس سده دوازدهم دوران تغییرات بسیار در آغاز قرون وسطای متأخر یا پایانی بود. این دوره دگرسانی های شگرف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به خود دید و اروپای غربی شاهد نوزائی فکری با ریسه های نیرومند فلسفی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و علمی شد. از دید برخی تاریخ نگاران همین تغییرات بود که راه دستاوردهای بعدی چون جنبشهای ادبی و هنری رنسانس ایتالیا در قرن پانزدهم و و پیشرفتهای علمی قرن هفدهم را هموار کرد. همچنین آنرا سومین و آخرین رنسانس قرون وسطی شمرده اند. مراحل پایانی قرون وسطی متأخر همراه با ظهور و برآمدن جنبش های اجتماعی و سیاسی مختلف همراه است. زمینه ها برای پیدایش نهضت های فکری و علمی و در نهایت سر بر آوردن دو سده ۱۴ و ۱۵ میلادی که از آن تحت عنوان دوران نوزایی یاد می شود فراهم شد. در این دوران دستگاه و نظام فلسفی کلیسا که از قرن ۱۱ شروع شده بود و همچنان تا قرن ۱۷ هم ادامه پیدا کرد، یعنی نظام موسوم به اسکولاستیسم که به آیین مدرسی موسوم است، مبنای اصلی توجیه و دفاع از حاکمیت و دستگاه دین و دولت محسوب می شد. این آیین مبتنی بر آموزه های مسیحیت، همراه با گرایش های فلسفی افلاطونی، فیثاغورث، آراء رواقیون و نقطه نظرات فلوطین یا نحله نو افلاطونی و دیدگاه های سن آگوستین است.