رندنده
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
با عرض ادب، در جستجوی واژه نامه هیچ موردی متناظر با "رندنده" پیدا نشد، ولی در جستجوی معنی کلمه «میثم» در لغت نامه دهخدا چنین آمده است:
«میثم . [ ث َ ] ( ع ص ) سپل شتر سخت رندنده زمین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . سپل شتر که سخت برندد زمین را. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
میثم ِ ث َ ( اسم ) در فارسی به معنی سم اسب می باشد و در عربی به معنی آب جاری ( می: آب و ثم: جاری ) می باشد.
مِیثَم ( اسم ) میثم یعنی دونده ای که ردّ پایش به روشنی بر زمین بماند. کسی که پاهای استوار دارد و جای پایش بر زمین به نیکی آشکار باشد. کسی که. . . »
از جمله ( سپل شتر سخت "رندنده" زمین را ) و ( سپل شتر که سخت "برندد" زمین را ) و جملات دیگر چنین برمی آید که کلمه "رندنده" اسم فاعل و صفت فاعلی مختوم به نده از فعل "رندیدن" مشتق شده باشد، به معنی کسی یا چیزی که چیزی را برندد یا می رندد، به معنی خراشنده یا ساینده، یعنی می خراشد یا می ساید.
د. ق. مصلح بدخشانی
«میثم . [ ث َ ] ( ع ص ) سپل شتر سخت رندنده زمین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . سپل شتر که سخت برندد زمین را. ( ناظم الاطباء ) .
... [مشاهده متن کامل]
میثم ِ ث َ ( اسم ) در فارسی به معنی سم اسب می باشد و در عربی به معنی آب جاری ( می: آب و ثم: جاری ) می باشد.
مِیثَم ( اسم ) میثم یعنی دونده ای که ردّ پایش به روشنی بر زمین بماند. کسی که پاهای استوار دارد و جای پایش بر زمین به نیکی آشکار باشد. کسی که. . . »
از جمله ( سپل شتر سخت "رندنده" زمین را ) و ( سپل شتر که سخت "برندد" زمین را ) و جملات دیگر چنین برمی آید که کلمه "رندنده" اسم فاعل و صفت فاعلی مختوم به نده از فعل "رندیدن" مشتق شده باشد، به معنی کسی یا چیزی که چیزی را برندد یا می رندد، به معنی خراشنده یا ساینده، یعنی می خراشد یا می ساید.
د. ق. مصلح بدخشانی