رندش


معنی انگلیسی:
mutter, publication

لغت نامه دهخدا

رندش. [ رَ دِ ] ( اِ ) ریزه هایی که از تراشیدن چوب و مس و برنج و امثال آن بریزد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تراشه. براده. خراشه. ( ناظم الاطباء ). آنچه رندیده باشند از چیزی. || فضول معده و امعا: خیم ؛ رندش شکنبه و رودگان بود. ( از لغت فرس اسدی ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) عمل رندیدن . ۲ - ( اسم ) ریزه هایی که از تراشیدن چوب مس برنج و مانند اینها بریزد .
ریزه هایی که از تراشیدن چوب و مس و برنج و امثال آن بریزد

فرهنگ عمید

ریزه و تراشۀ چیزی، ریزه و تراشه که هنگام تراشیدن چوب یا چیز دیگر فرومی ریزد.

گویش مازنی

/randesh/ خراشیدگی

پیشنهاد کاربران

بپرس