رنخیز

لغت نامه دهخدا

رنخیز. [ رِ ] ( اِ ) چوب بن خیش که آهنی که سکه خوانند بر سر آن کنند. و این کلمه را زنجیر نیز خوانند و زنخیر نیز آمده ( به زای معجمه در اول و رای مهمله در آخر ). واﷲ اعلم. ( فرهنگ رشیدی ). رجوع به رنجین شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس