رنجیدگی


مترادف رنجیدگی: آزردگی، تاذی، رنجش، کدورت، نژندی

معنی انگلیسی:
offense, ruffle, upset, state of being offended, indignation

لغت نامه دهخدا

رنجیدگی. [ رَ دَ / دِ ] ( حامص ) رنج دیدگی. تعب دیدگی. رنجش. || دلتنگی. آزردگی خاطر. دلگیری. ( ناظم الاطباء ) : اگر خواهی از رنجیدگی دور باشی آنچه نرود مران. ( قابوسنامه ). || اندوه. ملالت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

رنج دیدگی تعب دیدگی رنجش

مترادف ها

displeasure (اسم)
رنجش، صدمه، نارضایتی، ناخشنودی، رنجیدگی

grump (اسم)
رنجیدگی

فارسی به عربی

استیاء

پیشنهاد کاربران

بپرس