رنجه ساختن. [ رَ ج َ / ج ِ ت َ ] ( مص مرکب ) رنجه داشتن.رنجه کردن. رنجانیدن. رجوع به ترکیبات مزبور شود. - رنجه ساختن پا ؛ قدم رنجه کردن. ( آنندراج ). رجوع به قدم رنجه کردن ذیل رنجه کردن شود : مساز خنده دگر رنجه پا که جای تو نیست لب ملول نظیری که وقت شیون شد.