رنجبر

/ranjbar/

مترادف رنجبر: زحمت کش، کارگر

معنی انگلیسی:
toiling, painstaking, labourer, toiler, drudge, grub, proletarian, workingman

لغت نامه دهخدا

رنجبر. [ رَ ب َ ] ( نف مرکب ) کارگر. صنعتگر. پیشه ور. اهل صنعت. زحمت کش. ( ناظم الاطباء ). رنج برنده. آنکه رنج برد. محنت کش. رنج بردار. رجوع به رنج بردار شود.

فرهنگ فارسی

رنج برنده، زحمتکش، کارگر
( صفت ) ۱ - آنکه رنج برد رنج برنده . ۲ - زحمتکش . ۳ - کارگر .

فرهنگ معین

(رَ بَ ) (ص فا. ) ۱ - زحمتکش . ۲ - کارگر.

فرهنگ عمید

۱. زحمت کش.
۲. کارگر.

مترادف ها

toiler (اسم)
زحمتکش، رنجبر

painstaking (صفت)
ساعی، زحمت کش، رنجبر، رنج برنده

laboring (صفت)
کارگری، رنجبر

labouring (صفت)
کارگری، رنجبر

پیشنهاد کاربران

رنجبر در اصل به معنی کسی که رنج و غصه را از دیگران دور می کند و زمانی که گفته می شود رنجبر آمد یعنی کسی که با آمدنش رنج و سخنی را از اینجا خواهد رفت و شادی به جای او خواهد آمد است و به معنی کسی که خود دارای رنج و سختی است بکار برده نمی شود و رنجبر یعنی کسی که با ورودش به جایی امید را در دل ها زنده می نموده است و با سخنان خود به هر کس که رنجی داشته است امید می داده و به همین خاطر رنجبر گفته می شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

و در شهر ایج در استان فارس بیشترین فامیلی که وجود دارد رنجبر است

زحمت کش کارکر

بپرس