دیکشنری
مترجم
بپرس
رنجاننده
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
رنجاننده. [ رَ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) آزاردهنده. اذیت رساننده. موذی. رجوع به رنجانیدن شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) رنج دهنده آزار دهنده .
فرهنگ عمید
رنج دهنده، آزاردهنده.
جدول کلمات
دردناک
مترادف ها
offensive
(صفت)
زشت، مهاجم، متجاوز، کریه، اهنانت اور، رنجاننده
فارسی به عربی
هجوم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها