رنج بردار. [ رَ ب ُ ] ( نف مرکب ) رنج برنده. متحمل رنج و مشقت. زحمت کش. آنچه یا آنکه رنج و تعب را بردبار باشد : به دانش بود بیگمان زنده مرد خنک رنج بردار پاینده مرد.
فردوسی.
بدان تا تن رنج بردارشان بیاساید از جنگ و پیکارشان.
فردوسی.
کجا آن حکیمان و دانندگان همان رنج بردار خوانندگان.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
رنج برنده متحمل رنج و مشقت زحمت کش ( صفت ) ۱ - آنکه رنج برد رنج برنده . ۲ - زحمتکش . ۳ - کارگر .
فرهنگ عمید
آن که رنج و سختی تحمل می کند، رنجبر، رنج برنده: به دانش بُوَد بی گمان زنده مرد / خنک رنج بردار پاینده مرد (فردوسی: ۷/۳۶۷ ).