رنج بر دل نهادن: غصه دارشدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۹ ) .
رنج بر دل نهادن ؛ آزرده خاطر شدن. دل آزردگی پیدا کردن :
رنج بر دل منه که گردون را
پیشه افزونی است و کم کردن.
مسعودسعد.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۹ ) .
رنج بر دل نهادن ؛ آزرده خاطر شدن. دل آزردگی پیدا کردن :
رنج بر دل منه که گردون را
پیشه افزونی است و کم کردن.
مسعودسعد.