رمیدن


مترادف رمیدن: دورشدن، رمش، رم کردن، فرار کردن، گریختن، گریزان شدن، استیحاش، ترسیدن، وحشت کردن، احتراز کردن، دوری گزیدن

معنی انگلیسی:
to shy, to startle, to stampede, bolt, to be disillusioned, to be scared

لغت نامه دهخدا

رمیدن. [ رَ دَ ] ( مص ) نفرت گرفتن. ( آنندراج ). احتراز نمودن بواسطه نفرت و کراهت. ( ناظم الاطباء ). شمیدن. ( برهان ). انحیاش. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). استنفار. ( از منتهی الارب ). نفار. نفور. ( تاج المصادر بیهقی ) :
رمیدنداز آن پهلو نامور
دلاور بیامد بنزدیک در.
فردوسی.
رمیدند از او رزمسازان چین
شده خیره سالار توران زمین.
فردوسی.
به خوردن چو کردند سویش بسیچ
رمیدند از وی نخوردند هیچ.
فردوسی.
پرخاش مکن سخن بیاموز
از من چه رمی چو خر ز قسور.
ناصرخسرو.
از من چو خر ز شیر مرم چندین
ساکن سخن شنو که نه سکینم.
ناصرخسرو.
یار مار است چون روی بدرش
مار یار است چون رمی ز برش.
سنائی.
و کارنیز تنگ مگیر که برمند. ( کلیله و دمنه ).
خواب دیده فیل تو هندوستان
که رمیدستی ز حلقه دوستان.
مولوی.
ملک در خشم شد و مر او را به سیاهی بخشید... هیکلی که صخر جنی از طلعت او برمیدی. ( گلستان ).
- دررمیدن ؛ احتراز کردن بواسطه نفرت وکراهت. نفرت پیدا کردن. رمیدن [ : نصربن احمد سامانی ] فرمانهای عظیم می داد از سر خشم تا مردم از وی دررمیدند. ( تاریخ بیهقی ).
- || گریختن. فرار کردن. تار و مار شدن. پراکنده شدن : امیر دریازید و یکی را عمود بیست منی بر سینه زد... آن بود غوریان دررمیدند و هزیمت شدند. ( تاریخ بیهقی ). از پیش وی دررمیدندچنانکه روبهان از پیش شیر نر گریزند. ( تاریخ بیهقی ).
- دل رمیدن از ؛ نفرت کردن از چیزی. بیزار شدن از چیزی :
مرا که سال به هفتادوشش رسید رمید
دلم ز شله صابوته و ز هره تاز.
قریعالدهر.
|| پریدن از بیم. ( ناظم الاطباء ). دور شدن با وحشت. ( فرهنگ نظام ). دور شدن جانوری با وحشت از چیزی یا کسی یا حیوانی دیگر. ترسان شدن و آشفته و پریشان شدن حیوان از چیزی یا کسی و یا حیوانی نادیده و غیرعادی :
چو آهوبره از بر شیر نر
رمیدند یکسر از این گاوسر.
فردوسی.
رمد شیر از او هر کجابگذرد
به یک زخم پیل ژیان بشکرد.
( گرشاسب نامه ).
ز روبه رمد شیر نادیده جنگ
سگ جنگ دیده بدرد پلنگ.
سعدی.
- از جای رمیدن ؛ پریدن از بیم و ترس. ( ناظم الاطباء ذیل رمیدن ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ترسیدن، گریختن، گریز، رم کردن، ترس وگریز، فرار
( مصدر ) ( رمید رمد خواهد رمید برم رمنده رمان رمیده رمش ) ۱ - ترسیدن و گریختن رم کردن . ۲ - احتراز کردت بسبب نفرت و کراهت .

فرهنگ معین

(رَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - ترسیدن و گریختن . ۲ - نفرت داشتن .

فرهنگ عمید

رم کردن، ترسیدن و گریختن: نتابد سگ صید روی از پلنگ / ز روبه رمد شیر نادیده جنگ (سعدی۱: ۷۵ ).

دانشنامه عمومی

رمیدن ( انگلیسی: A break away! ) یک نقاشی رنگ روغن بر روی بوم کرباس از نقاش برجستهٔ استرالیایی مکتب هایدلبرگ، تام رابرتز می باشد که در سال ۱۸۹۱ طراحی گردید. هنرمند در این نقاشی، رمیدن و هجوم گله ای از گوسفندان تشنه به سمت یک آبشخور را نشان می دهد در حالی که یک گله فروش بر پشت اسب، تلاش می کند تا با هدایت آنها، از غرق شدن یا شکستن معبر آبشخور جلوگیری نماید.
عکس رمیدنعکس رمیدن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

stampede (فعل)
فرار کردن، رمیدن

wince (فعل)
لرزیدن، رمیدن، خود را عقب کشیدن، خود را لرزاندن و تکان دادن

پیشنهاد کاربران

نِفار
نفار

پَرُوندَن! - مثال: مثل پروندن یار >>> که یعنی از دست دادن و. . . یار

بپرس