دیکشنری
مترجم
بپرس
رمباندن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
رمباندن. [ رُ دَ ] ( مص ) خراب کردن. روی هم ریختن و خراب کردن دیوار و امثال آن.
فرهنگ فارسی
خراب کردن وروی هم ریختن، خراب کردن
خراب کردن روی هم ریختن و خراب کردن دیوار و امثال آن
فرهنگ عمید
خراب کردن و روی هم ریختن، خراب کردن سقف، دیوار، و مانند آن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها